دشتی برای فریاد...

معرفی کتاب

 بادبادک باز(اثر خالد حسینی):

 

بادبادک باز تکرار تجربه دیدن است. دیدن آنهایی که به چشم نمی آیند ،گرچه هستند، بادبادک باز یک نگاه فراگیره جدا از اینکه شخصیت اصلی داستان افغانی باشه یا ……..(( به یاد مبحثی تو دانشگاه افتادم با عنوان فرق بین دیدن و نگاه کردن )) به نظر من بزرگترین اتفاقی که در داستان می افته حرکت به سوی یک پالایش روحی است شاید حرکت از خودخواهی به دیگری را هم خواستن و یا یک نوع حرکت ادیسه وار.
در بادبادک باز ما حس می کنیم شاید، باید به گذشتمون دوباره و یک جور دیگه نگاه کنیم……حد اقل به خاطر خودمون .. به خاطر رسیدن به آرامش گمشده امان که با نادیده گرفتن دیگران به مخاطره انداختیمش

داستان کتاب «بادبادک‌باز» در افغانستان دهه‌های شصت و هفتاد اتفاق می‌افتد و رابطه‌ی دوستی بین دو پسر نوجوان به نام‌های امیر و حسن را روایت می‌کند که با وجود فاصله‌ی طبقاتی زیاد، رفاقت عمیقی بین آن‌ها شکل گرفته است. امیر فرزند خانواده‌ای‌ست متمول و مرفه در کابل و حسن پسر خدمتکار این خانواده است. امیر و حسن روزها را با هم به بادبادک بازی و گفتن قصه‌هایی درباره‌ی مکان‌های مرموز و جنگاوران تنومند می‌گذرانند، تا اینکه به دنبال اتفاقی غیرمنتظره و ناگفتنی، رابطه‌ی این دو دوست برای همیشه تغییر کرده و به مسیری می‌رود که هرگز تصور آن را نمی‌کردند. این ماجرا هم زمان با اشغال افغانستان توسط روس‌ها می‌شود که در نتیجه‌ی آن امیر و پدرش مجبور به ترک وطن و به ایالت کالیفرنیا در آمریکا می‌گریزند.

------------------------------------------------------------------------------------------------------------
به گزارش خبرگزاري كتاب ايران (ايبنا)، در سي‌امين نشست از سلسله نشست‌هاي سراي اهل قلم، كتاب «بادبادك باز» اولين رمان بلند خالد حسيني، عصر سه‌شنبه 13 شهريورماه، نويسنده افغانستاني مقيم ايالات متحده امريكا، با حضور جمعي از صاحب نظران، منتقدان و مترجمان اين اثر نقد و بررسي شد.


در ابتداي اين جلسه، احسان عباسلو ضمن شرح مختصري از داستان «بادبادك باز» و همچنين زندگي نويسنده اين كتاب، در مورد فيلمي كه بر اساس اين رمان ساخته شده توضيحاتي ارائه داد. 

وي تصريح كرد : اين فيلم كه اكثر بازيگران آن افغانستاني و يا ايراني هستند، به زبان فارسي تهيه شده و تا ماه نوامبر (آبان)، در سينماهاي امريكاي شمالي اكرن خواهد شد.

پس از توضيحات جمشيد ارجمند به انتقاد از اين رمان پرداخت. وي در مورد «بادبادك باز» گفت: چرا يك نويسنده افغانستاني نبايد رمان خود را به زبان فارسي خلق كند تا برگي بر ادبيات و فرهنگ سرزمين خودش افزوده شود؟ من به هر حال اين رمان را كتاب مفيد و مطلوبي نديدم و نگاه من به آن نگاهي منفي است.

اين منتقد ضمن تاكيد بر اينكه هدف خالد حسيني جلب توجه افكار عمومي غرب با استفاده از برخي از وقابع بين المللي است،افزود : علت توجه به اين كتاب اين است كه بخش عمده آن در افغانستان مي‌گذرد. آن هم در افغانستاني كه هنوز كودتايي در آن صورت نگرفته است.

وي ادامه داد: اما هيچ خبري از جنجال‌هاي اقوام و قبيله‌هاي افغانستان در اين كتاب نيست. خالد حسيني افغانستان را در يك خانواده مرفه و اشرافي با خلق و خويي انگليسي خلاصه كرده است. ساختمان زندگي در اين خانواده آن‌ چنان غربي است كه به عنوان مثال اتاق مخصوصي براي سيگار كشيدن دارند و به سبك خانواده‌هاي اشرافي انگلستان زندگي مي‌كنند.

ارجمند از تصوير سازي به عنوان يكي از نكات قوت «بادبادك باز» نام برد و گفت : در ساختار اين رمان تصوير اهميت دارد و نويسنده با ذهنيت تصوير ساز خود، فضا را به خوبي توصيف كرده است. همچنين توصيف طبيعت و معماري‌ها در اين اثر خوب پرداخته شده است.

به باور اين منتقد،در رمان «بادبادك باز» افراط و تفريط زياد است. وي در اين مورد گفت : پرداخت برخي از شخصيت‌ها بسيار افراطي است. يك جواني در كتاب تصوير مي‌شود كه نمونه زشتي و اهريمن خويي است و ديگري نمونه خوبي و پاكي.

پس از ارجمند، مهسا محبعلي، به ايراد سخنراني پرداخت. وي در طول سخنان از حضور اسطوره‌هاي شرقي، بها دادن بي مورد به امريكا و افراط ‌هاي گوناگون در اين كتاب سخن گفت.

محبعلي گفت: خالد حسيني به شدت تحت تاثير شاهنامه فردوسي قرار داشته است. داستان‌ها و اسطوره‌هاي شاهنامه، زير مجموعه‌هاي اين رمان را تشكيل مي‌دهند و به عنوان مثال داستان‌هايي چون رستم و سهراب، رستم و اسفنديار، و جنگ ايران و توران پايه‌هاي رمان خالد حسيني هستند.

وي ادامه داد: در خود رمان نيز شخصيت امير كه راوي داستان است و تمام ماجرا از ديدگاه او نقل مي‌شود، داستاني از شاهنامه را براي دوستش مي‌خواند و اولين بارقه‌هاي داستان سرايي او از همان جا شكل مي‌گيرد.

وي سپس استفاده از اسطوره‌هاي شرقي و فارسي در اين كتاب را تشريح كرد و گفت: ردپاي اسطوره‌هايي چون پسر كشي و ماجراهايي همانند ماجراي حضرت ابراهيم و پسرش اسماعيل در اين رمان به وضوح ديده مي‌شود.

اين منتقد اضافه كرد: اما هنگامي كه شخصيت‌هاي داستان از افغانستان مهاجرت مي‌كنند و به امريكا مي‌روند و در آن هنگام است كه ناگهان اسطوره‌هاي شرقي كتاب جاي خود را به اسطوره‌هاي غربي مي‌دهند. در غرب كاملا بر خلاف شرق افسانه پدر كشي وجود داشته و در داستان «بادبادك‌ باز» مي‌بينيم كه چگونه شخصيت پدر امير پس از مهاجرت به امريكا، دچار زوال مي‌شود.

محبعلي از ساخت اين رمان انتقاد كرد و عنوان ساخت كه «بادبادك باز» با شناخت مخاطب غربي تلاش كرده صرفا پر فروش باشد.

اين منتقد همچنين از نگاه اين كتاب به ايالات متحده امريكا انتقاد كرد و گفت: نويسنده بدون توجه به مصيبت‌هاي افغانستان صرفا تلاش كرده تصويري خرسند كننده از امريكا ارائه دهد. او كه در يك خانواده اشرافي و به دور از مشكلات مردم افغانستان پرورش يافته است، تمام مشكلات اين كشور را به گردن مردم آن انداخته و از امريكا تصويري چون بهشت موعود ارائه داده است.

پس از سخنان محبعلي، احسان عباسلو مجددا به ايراد سخنراني پرداخت و طي آن شيوه‌هايي كه بايد براي نقد اين رمان مورد استفاده قرار گيرد را مورد بررسي قرار داد. وي همچنين آغاز و پايان اين كتاب را نكات برجسته آن دانست.

در پايان اين جلسه، سه منتقد حاضر در جلسه به چند سوال برخي از حاضرين پاسخ گفتند.

حضور برخي از نويسندگان و مترجمان همچون مهدي غبرايي كه خود نيز ترجمه‌اي از رمان «بادبادك باز» ارائه داده است، در ميان حاضرين جلب توجه بود.

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------

ولی یکی ز بزرگترین امتیازات بادبادک باز فیلم زیبای آن است.کارگردان فیلم بادبادک باز مارک فورستراست که مشهورترین فیلمش «در جستجوی ناکجاآباد» است و قرار است جیمز باند بیست و دوم را هم بسازد.

 

گزارش تخلف
بعدی